تکیه گاه

من پشت کردم به همه دنیا .. تا رو به تو سجاده بندازم

تکیه گاه

من پشت کردم به همه دنیا .. تا رو به تو سجاده بندازم

مو سپید

شنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۰۸ ب.ظ

عمو

اولین روز بهار بود .. رفتم پیشش .. زل زدم توی چشمهایش .. با پررویی تمام خواسته ام را گفتم .. گفتم که اجازه بدهد مادرش پیش ما بماند .. گفتم که او که اینهمه سال صبر کرده است چند وقت دیگر هم صبر کند .. گفتم که منتظر مادرش نباشد .. گفتم که دلش تنگ نشود .. 

اشک بود که از چشمانم سرازیر میشد .. با لبخندی مهربان مثل همیشه قبول کرد .. 

میدانستم که روی حرفش میماند .. از یک طرف خوشحال بودم که خواسته ام را قبول کرد و از یک طرف دیگر شرمنده اش بودم .. 

حتی فکرش را نمیکردم روزی مادرش را از او بخواهم ..

کسی که میدانستم وقتی به چشمهایش نگاه میکنم هر چه بخواهم نه نمیگوید .. 

حالا حس کسی را داشتم که از خوبیهای یک نفر سوء استفاده کرده است .. 

دلم گرفته بود .. 

برگشتم .. 

سر قولش ماند ..  و مادربزرگ روز به روز حالش بهتر شد .. 

تا همین چند روز پیش .. به دیدن مادربزرگ که رفتم همان دم در آنقدر شوکه شدم که تمام حرفهایم حتی سلامم توی گلویم ماند ..

تمام موهای سرش سفید شده بود .. عین برف .. باورم نمیشد .. رنگ و رویش زردِ زرد .. 

دلم از همیشه بیشتر گرفت .. 

طوری که چند دقیقه ای بیشتر ننشستم و برگشتم خانه .. بهت زده بودم .. همیشه وقتی به خانه مادربزرگ میرفتم دیگر برگشتنم با خدا بود .. آنقدر که با مادربزرگ گرم میگرفتیم .. اما این بار .. 

نگاهی به عکس عمو انداختم .. به چشمان مهربانش نگاه کردم .. از عمق وجودم دلتنگی اش را حس کردم .. 

میدانم که اگر باز هم از او بخواهم مادرش پیشمان بماند حرفی نمیزند ولی .. این روزها دیگر طاقت دیدن دلتنگی های عمویم را ندارم .. 

مادربزرگ من .. او که یک فرشته بود .. این روزها با موهای سپیدش فرشته ای تر شده است .. و میدانم  که او هم این روزها دلش پر میکشد برای پسر شهیدش .. 

برای سلامتی مادربزرگم و برای دلِ تنگِ عموی شهیدم و برای بخشیده شدنِ من دعا کنید .. 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۳/۰۳/۳۱
  • ۳۵۲ نمایش
  • تکیه گاه

نظرات (۷)

شما که اینجوری دلتون پاکه دعام کنید
پاسخ:
چه جوری؟؟! 
  • هالیمایند
  • خدا مادربزرگتو خوب کنه :)

    ای تکیه گاه حالا که از بلاگفا اسباب کشی کردی

    از کجا بفهمم کی به روز میشی !
    پاسخ:
    انشالله

    دیگه دیگه :)
    ســلام
    ما که طعم مادربزرگ داشتنو نچشیدیم درست
    ایشالا سایه اش حالا حالاها بالا سر شما باشه
    پاسخ:
    سلام .. ولی عمو هم دلتنگه :(
    وای که چقدر خوبن این مادر بزرگا 
    تو اوج دلتنگیشونم خم به ابرو نمیارن و خدا رو شکر می کنن
    التماس دعای فراوون!!
    پاسخ:
    محتاجم به دعای شما .. مخصوصا تو این شبهای عزیز
    تقدیر زشت امروز زمین، آن هنگام رقم خورد که شمشیر ظلم برفرق عدالت فرود آمد! پروردگارا به حق فرق شکافته علی (ع) ، در این شبهای قدر ، تقدیر شوم زمین را تغییر ده . آمین
    پاسخ:
    الهی آمین .. 

    این از اون موقع هاییه که نمیدونی چه دعایی کنی!

    عمو هم دلتنگه!

    ولی

    آرزوی سلامتی و بودن سایه ی پرمهرش :)

    پاسخ:
    :(
    ممنونم .. 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی